من به سد رفتم و کیرپارتی غارت در واشر را خرد کردم

نمایش ها: 1466
هیچ راهی وجود نداشت ، من می خواستم بیشتر از همه بنویسم ، و دختر برای مدت طولانی فکر نمی کرد که در آن این کار را انجام دهد. من به خاکریزی کیرپارتی رفت, به اطراف نگاه کرد و متوجه یک درزگیر سیاه و سفید. مناسب بود که روی آن بنشینید ، لباس را بیرون بیاورید و پاهای خود را در جوراب های راه راه گسترش دهید. من خوشحال به برای پیاده روی بدون زیر شلواری من بود, و آن را به من از مصرف آنها را نجات داد. بدون نیاز به اتلاف وقت. او پوبیس خود را با دست خود را از بالا پوشانده و شروع به نوشتن به طور مستقیم برای خودش. او به سرعت از نیاز خلاص شدم, ترک یک نقطه مرطوب در زیر او, لب های او را با یک دستمال پاک, و پاشنه خود را ترک.